<$BlogRSDUrl$>

Friday, December 26, 2003


فاجعه: وعده هاي تحقق نيافتي براي جهان سوم اسلامي

جالب است، درحاليكه هنوز تعداد بيشماري از هموطنان زير آوار قرار دارند، شبكه خبر سيما نيم دو جين از آقايون دكتراي مختلفه از رياست سازمانهاي اقماري ژئو فيزيك گرفته تا مثلاً معاونت هاي رنگارنگ شهرداري ها در استوديوي خود جمع نموده اند و هر كدام به طريقي سعي در توجيه نمودن خود و سازمان خودش مي نمايند!!

خجالت نمي كشند، پدر سوخته مفت خور كتاب استاندارد ساخت و ساز شهري را به استوديو آورده است و رو به دوربين آن را باز مي نمايد و صفحه اول را نشان مي دهد و مي گويد: "اگر چه كمي دير است ولي تمامي آئين نامه هاي ساخت و ساز را تدوين نموده ايم. تمامي استاندارد ها در آمده است ولي متاسفانه رعايت نمي شوند" !!!
آن يكي دكتر كوفت و زهر مار استاديار دانشگاه تهران و رئيس خرابشده ژئوفيزيك تهران با پررويي تمام مي گويد، علائم و نشانه هاي زلزله حتي تا نيم روز پيش از وقوع آن قابل دريافت مي باشد. متاسفانه (؟؟؟) تعداد مراكز ما كم مي باشند و به لطف خدا ( و لابد آقا !!! ) قرار است تعداد اين مراكز افزايش يابد و بعد از آن ان شا ال... هر گاه زلزله رخ دهد، پيش از آن مي توانيم منطقه را مطلع سازيم!!!!!
يا اعلام مي نمايد كه مردم منطقه شب قبل از حادثه سر و صداي شديدي را از زمين به مركز ژئو فيزيك تهران اعلام نموده بودند كه نشان از شدت زلزله در حال شكل گيري بوده است. ( اين مطلب را به عنوان دليلي بر شدت زلزله اعلام مي نمايد.) خب سوال اينجاست كه حضرت آقا، شما مرده خوران مركز ژئوفيزيك پس از اين اطلاع رساني چه غلطي نموده ايد؟ اصولاً آيا تمهيداتي براي پيگيري اينگونه خبر رساني ها در اين نوع مراكز دولتي وجود دارند يا همانند مابقي مراكز فقط براي انجام دزديهاي محترمانه از بودجه ملت است؟

تازه هنوز اول ماجراست. بياييد با هم سير تحولات و جلسات و مصوبه هايي كه دولت و مجلس و ديگر عروسكهاي رژيم در طول هفته آينده تصويب خواهند نمود را دنبال نماييم و ببينيم كه تنها پس از وقوع هر حادثه و به مدت محدودي است كه حرف هر چيزي را مي زنيم و پس از آن همه چيز به امان خدا سپرده مي شود. درحاليكه اين مطالب را تايپ مي كنم تلويزيون خاتمي را نشان مي دهد كه در جلسه اضطراري وزارت كشور همراه با يك عده آخوند ديگر تلفن به دست مثلاً عمليات امداد يا نميدانم واقعاً چه چيزي را هدايت مي نمايد. لابد ته دلش فكر مي كند كه در اين آخر دوران رياست جمهوري خوب هم شد كه اين حادثه اتفاق افتاد تا شايد قسمتي از محبوبيت از دست رفته اش را با چند ژست انسان دوستانه بازيابد...



Thousands dead in Iran quake







فاجعه خبر - نقل از ايسنا

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس اجتماعي - شهري
بر اساس آخرين اخبار از مناطق زلزله‌زده و بنابه گفته معاون استاندار كرمان 70 درصد اماكن مسكوني، اداري و تاريخي در شهرستان بم تخريب شده است.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، هم‌اكنون دهها فروند بالگرد از نهادهاي مختلف كار امدادرساني به زلزله‌زدگان و انتقال آنها به مراكز درماني جيرفت، كرمان،‌ بندرعباس و زاهدان را انجام مي‌دهند.
آخرين اخبار از شهرستان بم حاكي است: 10 پس‌لرزه بعد از زلزله شديد بم، اين شهرستان را لرزانده است. از سوي ديگر تعدادي از كاركنان بيمارستان بم مجروح شده‌اند و دو بيمارستان در اين شهر تخريب شده است.
شركت ملي پالايش و پخش فراورده‌هاي نفتي استان كرمان اعلام كرد: سوخت مورد نياز مناطق زلزله‌زده تأمين شده و فرودگاههاي بم و كرمان آماده سوخت‌دهي به هواپيماها و بالگردهاي امدادي هستند.
معاون استاندار كرمان با تكذيب اخبار مربوط به كشته‌شدگان زلزله كه از سوي برخي رسانه‌هاي خارجي منعكس شده، اعلام كرد: هنوز آمار دقيقي از تلفات زلزله در دست نيست، اما تمام نيروهاي امدادي در آماده‌باش كامل هستند.
همچنين راهنمايي رانندگي نيروي انتظامي نيز اعلام كرد كه تنها خودروهاي امدادي مجوز ورود به مناطق زلزله‌زده را دارند و از ورود ساير خودروها به اين مناطق جلوگيري مي‌شود.
اين سازمان از مردم خواست تا كمكهاي خود را فقط از طريق خودروهاي امدادي به منطقه بفرستند.
گزارشهاي رسيده حاكي است: بسيجيان استان كرمان براي كمك به زلزله‌زدگان در حال آماده‌باش هستند.
به گفته يكي از مسوولان ستاد حوادث غيرمترقبه، اكيپ‌هاي پزشكي از اصفهان، هرمزگان، كرمان، خراسان و برخي استانهاي ديگر در حال كمك به آسيب‌ديدگان هستند.
بر اساس اين گزارش مركز فوريتهاي پليسي 110 كشور نيز اعلام كرد كه نيروي انتظامي با تشكيل ستاد امدادي در حال كمك به زلزله‌زدگان است.
فرمانده پليس 110 نيز اعلام كرد: 60 درصد از بافت شهر بم و 85 درصد از بافت قديمي اين شهر تخريب شده است.
سردار رويانيان از كساني كه بستگان آنها در اين شهرستان بوده‌اند خواست تا از رفتن به بم خودداري كنند.
انتهاي پيام


فاجعه : نياز به خون
هر كجاي ايران هستيد، هزاران هموطن نيازفوري به خون (تمامي گروهها) دارند.
بياييد خون گريه كنيم ....













انسهانهاي بيگناه

اينها انسانهايي هستند كه در تمام طول تاريخ حقوق مادي و معنوي آنها مورد سرقت دزدان حكومتي قرار گرفته است. آيا سطح زندگي براي اين بيگناهان مي بايست آنچنان پائين باشد كه با 6.3 ريشتر اينچنين فاجعه اي را پيش آورد؟ يك سوال. يك زلزله 6.3 ريشتري در ژاپن چقدر كشته خواهد داشت؟..
اگر اين زلزله در تهران رخ مي داد ‌چند نفر كشته مي شدند؟ بياييد كمي فكر كنيم. ما ايرانيان در طول تاريخ همه چيزمان را براي دينداري و خوشحالي اهل دين داده ايم. هنوز وقتشت نشده است كه كمي بيشتر فكر كنيم؟
اين زلزله در كجاي اين مملكت رخ دهد كه ساخت و ساز استاندارد دارد و فاجعه ساز نباشد؟
ما تهرانيها واقعاً چه فكر مي كنيم؟ تنها يك خوش شانسي براي ما تهران نشينان و البته حاكمان اين خرابشده؟! چون اگر در تهران واقع مي شد كه ديگر چيزي براي حكمراني وجود نمي داشت؟!؟!؟...



فاجعه: زلزله – زلزله
توجه، توجه، آمار و ارقامي را كه در زير مي بينيد، آمار كشتار حشرات يا گوسفندان يا ... در اثريك بيماري واگيردار نيست. آمار انسانها ( بله انسانها ) بيگناهي است كه تنها گناهشان زندگي در جامعه كثافت ما مي باشد.

بنا به آخرين اخبار به ساعت 17:30 به وقت تهران در عصر جمعه در زلزله اي 6.3 ريشتري بله فقط 6.3 ريشتر در استان كرمان – شهرستان بم و جيرفت و نواحي اطراف كه ساعت 5:30 صبح رخ داده است چهارهزار نفر كشته ( 4000) و سي هزار نفر (30000) زخمي شده اند. 70% از شهر بم ويران و صدها نفر زير آمار در حال جان دادن هستند!!!!

بله در قرن بيست ويكم هستيم. اينجا ايران است و هزاران نفر جان داده اند، يا در حال جان دادن هستند.
نياز فوري به امكانات پزشكي، خون، وسايل گرما زا و سرپناه اعلام شده است. خودمادن كمي فكر كنيم. همه چيز مورد نياز است....






روزنگار: بيماري و دوري از نوشتن (!!!)
ده روزي است كه سري به اينجا نزدم. سه چهار روز درگير يك بيماري اساسي! خدا قسمت نكند، آمپول و قرص و سرفه و ...
يكي دو هفته اي است كه در اثر سرماي هوا و رفت و آمد بيش ازحد اتومبيلها هواي شهر به شدت آلوده شده است. صبحها هنگام ترافيك بامدادي، آنچنان دودي خيابانهاي اصلي شهر را مي گيرد كه آدم ياد فيلمهاي انگليسي كه مه لندن را نشان مي دهد، مي افتد. با اين تفاوت كه اينجا ديگر مه نيست، دود است و سم. پيكانهاي نو و قراضه، از اولين نمونه هايي كه توليد شده است تا مدل امسال. از سي سال كاركرده تا نو. البته همگي از رده خارج و غير استاندارد. پرايدهايي كه فقط خاطره بد پيكان را ندارد، اگر تمام بديها را به شكلي ديگر يدك مي كشند.
هر روز صبح سيل ماشين در خيابانها و اتوبانها سرازير مي شوند. ترافيك ها همه جا گره خورده و كيپ! تازه از حدود 11 تا 12 كمي ترافيك سبك مي شود.
تا ساعت 3 و 4 بعد از ظهر. مجدداً ترافيك گره مي خورد تا ساعت 9 شب. تهران از 10 شب به بعد كمي به يك شهر شبيه مي شود. اگر قصد شب گردي و ديدن خيابانهاي خلوت تهران را داشته باشيد، ساعت 11 شب به بعد را توصيه مي كنم. تنها در اين ساعات است كه غير از ترافيك، چيز ديگري را نيز مي بينيد...


Wednesday, December 17, 2003


روزنگار: در حال Integration
چند روزي است كه موفق به نوشتن نشده ام امروز سرم بسيار شلوغ است و از شركت مي نويسم. اميدوارم كه integration سريعتر تمام شده و قبل از نيمه شب بتوانم به منزل بروم ...


Monday, December 15, 2003


تهران نشيني و هزار درد و بلا

اين تهران نشيني هم هزار درد و بلا دارد. چندين روز است تهران نويسي (!) ننموده ام، مگر وقت مي شود در اين دود و ترافيك و كار سنگين كه آدم به تهران نويسي هم بپردازد.
امشب هواي تهران بس ناجوانمردانه (نسبت به خودش ) سرد است.

در اخبار ديدم كه صدام حسين را دستگير نموده اند.خوب اين هم از جناب صدام خان كه اين همه سال فحش و شعار تحويلش مي داديم. ببينيم دولتمردان ما چه واكنشي به اين دستگيري خواهند داشت؟!!!
راستي يك پست مشكوك درليست پستهاي بلاگرم ديدم. نمي دانم هك شدم يا خود بلاگر زحمت آن را كشيده بود !!!!



روزنگار: صدام حسين هم دستگير شد!!

صدام حسين هم دستگيرشد.






Saturday, December 06, 2003


روزنگار: اجراي Demo با موفقيت
امروز در شركت جلسه دموي با موفقيت به پايان رسيد. اين جلسه كه حدود چهار ساعت طول كشيد، ضمن آنكه پدر ما را در آورد، خيلي هم خوب (!) بود. كليه اعضاي هيئت مديره شركت حضور داشتند و از ب بسم ا... تا نون پايان را دمو كرديم. از plan گرفته تا كنترل منابع و پرسنل و ...
برنامه را هم بنده روي نات بوت مدير پروژه درحاليكه با ويدئو پروژكتور روي پرده انداخته بودم، دمو كردم. راستش را بخواهيد، خيلي كف كردند ولي ظاهر را طوري حفظ نمودند كه انگار طِبيعي است!!! آخه قسمتهاي ويندوز نويس شركت چشم ديدن ما web كار ها را ندارند... (مسائل حاشيه اي در محيط كار ممنوع ! )



روزنگار: ساخت برنامه نصب با MDAC
برنامه نصبي كه شايد روي دستگاههاي حدود چهل كاربر با موفقيت نصب شده بود، به عللي (!) پس از نصب روي كامپيوتر يكي از كاربران كه اتفاقاً از دوستان هم مي باشند، افتضاحاتي به بار آورد!! يعني پس از نصب آنچنان گندي به يك جايي از ويندوز مي زند كه ديگر ويندوز بوت نمي شود. احتمالاً يك dll اضافه با version نادرست باعث اين دسته گل شده است. اين روزها مشغول كار بر روي اين هنر نمايي هستم...


Thursday, December 04, 2003


تجهيزات پزشكي و آقايان متخصص قلب
مدتي است از خاطرات تهران نشيني كمتر گفته ام. خوب امشب كه شب جمعه (!) است، فرصت بيشتري براي خاطرات وجود دارد.
فعاليت من در شركت با آشنايي با تجهيزات پزشكي قلب ( زمينه تخصصي فعاليت شركت) و البته با مشتريان دائم شركت شروع شد.
مشتريان شركت عموماً دكترهاي متخصص قلب بودند كه براي خريد تجهيزات قلب، سرويس آنها يا تهيه مواد مصرفي مجبور بودند به طور دائم با شركت در تماس باشند. بيمارستانهاي دولتي و خصوصي نيز دسته بزرگ ديگري از مشتريان شركت را تشكيل مي دادند.
اما تجهيزاتي كه بنده در نصب و تعمير آنها يك زماني حسابي متخصص بودم: دستگاه اكوي قلب، سونوگرافي، دستگاه كارديوگرافي ECG قلب يا همان نوار قلب، دستگاه تست ورزش، مونيتورهاي اتاق ccu ، آندوسكوپي و ...
كار جالبي بود. دستگاه پيچيده و گرانقيمتي را كه بعد از ماهها دوندگي و كاغذبازي و علافي وارد و از گمرك ترخيص شده بود، (عموماً از آمريكا، ژاپن و آلمان ) براي دكتر متخصص در يكي از مطب هاي لوكس و پر زرق برق قلب يا يك بيمارستان با كلي خدم و حشم نصب و راه اندازي كني و سپس براي آقايان دكترها و پرسنل بيمارستان آموزش دهي!
نكته جالب توجهي كه معمولاً با آن سر و كار داشتم، (بي احترامي به دوستان پزشك نشود، اما واقعاً اين چنين بود!!! ) كم اطلاع بودن مفرط پزشكان از مسائل فني، حتي تا آن حد كه به آنها مربوط مي شود، بود.
دستگاه تست ورزش را عموماً ديده ايد. تركيبي از يك treadmill و يك كامپيوتر خاص، كه پروب هاي (chest led) آن به سينه بيمار متصل مي شد و بيمار روي treadmill با سرعتهاي متنوعي حركت مي نمود و پزشك همزمان تمام كانالهاي نوار قلب بيمار را در مونيتور كامپيوتر مشاهده مينمود و به اين ترتيب هر نوع آريتمي قلب زير فشار مشاهده مي شد !!!
حال فرض كنيد براي پرسنل تازه وارد يا پزشكان كه در گذشته با انواع غير كامپيوتري اين وسيله كار كرده بودند، مي بايست طرز كار همه چيز را از صفر توضيح دهي ! حتي كار كردن با موس و كي بورد و .....
واي از اين تهران نشيني !!




روزنگار: كلاس لينوكس
بالاخره پس از چند روز كار فشرده اين هفته هم تمام شد و امروز تمام وقت كلاس لينوكس بوديم. براي من كه يك سال و نيم است كه تفريحي لينوكس كار مي كنم، ورود به دنياي حرفه اي اين سيستم عامل، شيرين و جذاب است. در لينوكس همه چيز با آنچه در ويندوز ديده ايم، متفاوت است. حتي فرهنگ ها !
تقريباً تمام برنامه ها Open Source است و با ليسانس هاي نرم افزاري خاصي كه عموماً Gnu ناميده مي شوند، ارائه مي شود. سورس كد تمام برنامه يا با نصب لينوكس نصب مي شوند يا از روي اينترنت قابل دريافت است. به راحتي (حرفه اي ها!!) ميتوان Kernel سيستم عامل را تغيير داد و مجدداً Compile نمود!! همه چيز براي شماست، از آنها بهره ببريد، اگر مي توانيد ... !!!


Wednesday, December 03, 2003


روزنگار:روز Demo نزديك مي شود

امروز همگي تا دير وقت روي Demo برنامه كه قرار است شنبه انجام شود، كار كرديم. مخم صوت كشيد. به كسي نگين (به گوش مديران نرسد!!) برخي از لينك هاي برنامه حسابي error مي ده !!
...


Tuesday, December 02, 2003


ايستگاه راه آهن و پله برقي

سالهايي بسيار از زماني كه رضا شاه راه آهن را به ايران آورد، گذشته است. در طول اين زمان، ايستگاه راه آهن تهران تغييرات بسياري نموده. اگر سري به ايستگاه زده باشيد، نكات جالب بسياري نظر شما را جلب خواهد نمود. به خصوص اگر در يك بازه زماني به صورت متوالي مجبور به مراجعه باشيد، نكات جالب بيشتر نيز خواهد شد.
بگذريم، از پله برقي بگويم. در طول اين ساليان دراز مسافران محترم همراه با كوله بار سفر (چمدان، ساك، جعبه و ... ) مجبور بودند اختلاف ارتفاع قابل ملاحظه بين سالن ايستگاه و سكوي مخصوص سوار شدن به قطار را از يك ( جديداً چند تا ) راه پله طي نمايند. صحنه بار كشي بر روي پله زماني كه يك قطار مي رسد، همراه با ازدحام جمعيت بسيار لذت بخش و ديدني است!
فقط يك آسانسور مخصوص حمل بار وجود دارد، كه معمولاً يا خراب است يا صفي طولاني را در جلو خود تحمل مي نمايد. به طوري خود چرخ دستي هاي راه آهن نيز از پله استفاده مي كنند.
مديريت بهينه وارد عمل مي شود: و اما به تازگي عمليات نصب پله برقي در ايستگاه شروع شده بود. بله، چرا كه نه ؟ مگر مترو پله برقي ندارد؟! رجا (راه آهن جمهوري مثلاً اسلامي) چه چيزي از مترو كم دارد؟ اما چشمتان روز بد نبيند. اولين باري كه چشمم به آن پله برقي كذائي افتاد، به سر و گردنهايي فكر كردم كه لاي آن گير خواهند نمود!!
احتمالاً عتيقه ترين و از رده خارج ترين مارك هاي پله برقي موجود در افغانستان يا شايد چي چي ستان ....
دو سه شب پيش از دوستي شنيدم كه پيش بيني من زياد هم دور از واقعيت نبوده است. ظاهراً پس از رسيدن قطاري، به علت ازدحام جمعيت و استاندارد بودن بيش از حد پله برقي، چادر خانمي محجبه (س) و پس از آن پاي پسر بچه خردسال ايشان لاي دندانهاي گرسنه پله گير نموده و له شده بود. (نقل از شاهد عيني)
نتيجه اخلاقي: پنجاه سال بار كشي روي پله پائي بهتر ز له شدن لاي پله برقي با مديريت جمهوري اسلامي ...



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com