تهران نشين

روزنگار - لطف شركت
اگر كارمند شركتي هستيد، لابد دردسر نهار خوردن در سر كار را تجربه نموده ايد. غذاخوري شركت ما از امروزه تغيير استراتژي داده و قرار شده است كه غذاي پرسنل را تهيه و سرو نمايد. البته با هزينه جيب مبارك كارمندان. البته فراموش نشود لطف شركت شامل حال كارمندان محترم و محترمه گرديد و نهار اول (امروز) رايگان و به قولي با هزينه شركت سرو شد. جوجه كباب با هويج، لوبيا سبزآبپز به همراه سيب زميني سرخ كرده و خيارشور!!! (ماست و نوشابه)من كه هر چه سعي كردم به خودم تلقين كنم سير شدم، نشد كه نشد!!! تقريباً همه پسرها همين نظر رو داشتن. اما نكته جالب اينكه در اين ميان بيشتر دخترها حتي نتوانستند همان سيخ جوجه را (كه واقعاً بزرگ نبود) تموم كنند!!! واي از دست اين ...

روزنگار - Voice Mail Service
تا حال پيش اومده كه از خودتون بپرسين چرا گوشي هاي موبايل اروپايي (Nokia - ...) اكثراً منشي تلفني يا به عبارت ديگه Answer Machine ندارن؟
من هم تا امروز نمي دونستم و برام معما شده بود. اما اصل ماجرا:
شركتهاي سرويس دهنده خدمات تلفن همراه در اروپا سرويس رايگاني به نام VMS در اختيار مشتركين خود قرار مي دهند كه به نوعي منشي تلفني است. به اين ترتيب كه هر وقت مشترك در دسترس نباشد يا بر اساس تنظيمات وي، تماس برقرار شده به وي به سيستم منشي تلفني سرويس دهنده متصل شده و پيغام تماس گيرنده براي استفاده بعدي در سرور ذخيره مي شود.
جالب بود، نه؟ جالبتر اينكه اين سرويس جز خدمات رايگان آن شركتهاست. اما از همه اينها جالبتر اينكه در ايران ديده شده است كه برخي از مشتركين خاص (!!!) از اين سرويس استفاده مي نمايند...!

روز نگار – ثبت روزنگاري ها
(تا كنون شده است كه آرزو كنيد هر آنچه كه زماني آموخته ايد، در لحظات نياز بدون توجه به مدت زماني كه از يادگيري آن گذشته است، در دسترس شما باشد. (احتمالاً) آرزوي بزرگي است.)

وعده داده بودم، ابزاري را معرفي كنم كه به عنوان مدير دانسته هاي شخصي يا شركتي انجام وظيفه دهد.
Owl Intranet Engine ابزاري است Web Based، Open Source و به شدت قابل انطباق با نياز هاي گوناگون.

ماه نگار - آنچه كه گذشت
كم كم داشت password وبلاگم را فراموش مي كردم. آخه يكي نيست به من بگه بابا چرا وبلاگتو update نمي كني؟ در اين مدت كه نبودم اتفاق بدي نيوفتاد كه حال گير باشه. پروژه شركت خيلي خيلي جلو افتاد و كلي هيئت مديره به ماني اميدوار شدند. فف (با فتح ف اول) طبق توافقش با رئيس از اول شهريور از شركت رفت تا چند روزي بگردد و از اول مهر، سال آخرش در شريف را بگذراند. كسي چه مي داند شايد به زودي خبر وي را نيز از امريكا شنيديم.
مدير پروژه هم حالش خراب شد و رفت و به اين ترتيب دومين مدير پروژه نيز شهيد شد و فعلاً راحتيم !!!
در ضمن يك سفر چهار پنج روزه هم به امارات (دبي) داشتم. جاي همگي خالي، حالي به حولي !!!!! عجب كشور باحاليه. خيلي خيلي آروم و بي سر و صداست. واقعاً براي استراحت پس از يك پروژه خيلي خفن مناسب است. فيلم هم گرفتم اما ديجيتال نيست. هر وقت ديجيت شد، عكساشو مي ذارم.
دوشنبه شب با بر وبچز شركت قرار داشتيم به يك تئاتر چيپ بريم. خوش گذشت، آنقدر خنديدم كه دل درد شدم. بد نيست بعضي وقتها...